«داعش»

«داعش»

از کتاب‌های دیرینه‌شناسی بیرون پریده‌اند
با مغزهای تکامل‌نیافته
و ریشِ انبوهی
که تا نافشان را فرش کرده است.
کاریکاتورِ ترسناکی
از تروریست‌های فیلم‌های هالیوودی.

طاعون‌وار منتشر می‌شوند
تا جهان را به جهنم بدل کنند
و ما را
به بهشتِ اجباری خود بفرستند.

سپاهِ سلاخی
با پرچمِ  به امانت گرفته‌ی دزدهای دریایی
و عبارت مِید این یو.اس.اِی
بر کشاله‌ی ران‌هاشان.

مبلغانِ آیینِ مرگند؛
با تسبیح سرهای بریده ذکر می‌گویند
و بر پوتین‌هاشان
خاکسترِ گیسوانِ‌ زنان نشسته است.

بناهای کهن را فرو می ریزند
تا بر ویرانه‌ها
تندیسِ وحشت بنا کنند
و به آهنگِ مسلسل‌
بر خاکسترِ کتاب‌خانه‌های سوخته
جنون را می‌رقصند.

پشتِ لپ‌تاپ‌هامان
ناخنِ خشم می‌جویم
و سریالِ بی‌پایانِ سرهای بُریده را
دنبال می‌کنیم
با چشم‌های حیرت‌زده.

تماشاگرانِ این هیاکلِ هولیم
که صورت‌هاشان را
حتا از آینه‌ پنهان می‌کنند
و اسیران دست‌بسته را
چنان گردن می‌زنند
که زارعان،
ساقه‌های نیشکر را.

ما شاعران مدام
برای هشدارِ حادثه
بر ناقوس‌های شعرمان می‌کوبیم.
ناقوس‌هایی کاغذی
که طنینشان
از اتاق‌های‌‌کارمان حتا
بیرون نمی‌رود.

دبیر کل سازمان ملل اما
با دو کیپای مخملی در گوش‌هایش
و چشم‌بندی از دُلار
خوابِ هم‌رقصی با دلقکی تازه را می‌بیند.

گردانندگان گنگ جهان
خون بالا آمده تا زانوهاشان را
به هیچ می گیرند
و لبخندهای احمقانه شان
همچنان
طراحی شده ی بهترین دندان سازهاست.

این سیاره ی مقدس
یک روز
در خون ساکنان ناشنوایش
غرق خواهد شد.
یغما گلرویی

سووشون+ کتاب صوتی

زمان کل: ۱۱ ساعت و ۴۷ دقیقه

یوسف و زری زن و شوهر نسبتا ثروتمندی در فارس هستند ولی یوسف از اربابان سخت گیر و طمع کار نیست و از آنانی است که رعیت را همچون خانواده خود می پندارد و از چاپلوسی نفرت دارد . داستان در دهه ۲۰ و در زمان سلطه انگلیس بر ایران جریان دارد . آن زمان که پیشرفت تنها در تملق گفتن بیگانه است و فریاد حق را در نطفه خفه می کنند و یوسف از آنهاست که فریاد می زند . ، آنچه که داستان را شدیدا دلنشین می کنه پایان کتاب هست این که چطور این داستان را تمام می کنه چور با داستان قتل سیاوش و مراسم عزاداری سووشون ربطش می ده فوق العاده است . توصیف سووشون و نحوه اتمام داستان خیلی زیباست . قسمت های زیبایی از کتاب:دوست داشتن که عیب نیست بابا جان . دوست داشتن دل آدم را روشن می کند . اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می کند . اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت ، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای دنیا هستی . دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است ، اگر با محبت غنچه ها را آب دادی باز می شوند ، اگر نفرت ورزیدی غنچه ها پلاسیده می شوند . بچه وقتی خاطره پیدا کرد و توانست گذشته را به یاد بیاورد دیگر بچه نیست . هر چند این گذشته فقط چند ساعت پیش باشد . در هر جنگی هر دو طرف بازنده است . گریه نکن خواهرم ، در خانه ات درختی خواهد رویید و درخت هایی در شهرت و بسیار درخت در سرزمینت . و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت ها از باد خواهند پرسید : در راه که می آمدی سحر را ندیدی! این کتاب صوتی را می توانید در ادامه دانلود کنید.

  ادامه مطلب ...